مامان و بابای دل گنجیشکی

ولادت بانوی دو عالم

هر سال یه هفته مونده به این روز در تب و تاب خرید هدیه ای شایسته برای مادرانمان هستیم من هیچ سالی از همسری توقعی برای این روز نداشتم ، نه اینکه اونم به فکر من نباشه و هدیه ای برام نگیره ولی من تو ذهن خودم خیلی بیشتر از اینکه این روز رو روز زن بدونم روز مـــــــادر میدونستم امسال امـــا !!! من نیز مــــادر هستم هنوز باورم نشده که حتی برا یک ماه طعم انتظار برای مادر شدن رو نچشیدم ... مدام به این فکر میکنم که خدا هر کسی رو یه جور امتحان میکنه ، مثلا برای نینی دار شدن یکی رو با انتظار و یکی رو بدون اینکه خودش هم خبر داشته باشه با یه نینی ناخواسته و یکی هم مثه من آگاهانه ولی غافلگیر کننده ....و امتحان من قطعا از بقیه سخت تر خواهد بود ...
31 فروردين 1393

اولین سلام

سلام عزیزم س لام آینده ی ما .... سلام کود.......کم. نمیدونم چرا وقتی میخوام صدات کنم یه جوری میشم.یعنی خجالته؟ یعنی چیه؟ خودمم نمیدونم ؟ بالاخره اولین سلامم رو امروز بهت کردم.خیلی وقته میخوام یه دفتر خاطرات برا خودمون،برا تو !!!! درست کنم ولی تا میومدم اینجا یه جوری میشدمو یه جورایی دست و دلم به این کار نمیرفت،آخه میدونی منو بابایی فعلا تصمیم به نینی دار شدن نداریم برای همین میگفتم آخه چی بنویسم ولی امروز با خودم گفتم از دو تا بودنمون مینویسم تا روزی که بخوام از سه تا شدنمون بنویسم بالاخره امروز بعد از چند ساعت ور رفتن موفق شدم  هر کاری میکردم یه مشکلی بهم میزد ،منم که وااااااااااااااارد .جون خودم...
23 ارديبهشت 1391
1